مردمان تُرک یا تُرک‌ها

شاهزادگان ایغور

گروه‌های قومی اوراسیایی هستند که در آسیای شمالی، آسیای مرکزی و آسیای غربی، سیبری جنوبی، شمال‌غربی چین و بخش‌هایی از اروپای شرقی ساکن‌اند و به زبان‌هایی از خانوادهٔ زبان‌های ترکی‌تبار سخن می‌گویند و اشتراکات تاریخی و فرهنگی میان آن‌ها مشاهده می‌شود. ترک‌زبان‌ها در کشورهایی همچون مغولستان، چین، روسیه، قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، تاجیکستان، افغانستان، ایران، جمهوری آذربایجان، عراق، ترکیه، قبرس و یونان حضور دارند.


گستره مهاجرت کنونی ترک‌زبان‌های آسیای کوچک بیشتر به سوی کشورهای اروپای مرکزی (آلمان، اتریش، سوئیس، فرانسه، انگلیس)، آمریکا و استرالیا بوده، جوامع قابل‌توجهی را در این کشورها تشکیل داده‌اند. آن‌ها از لحاظ تاریخی و زبانی با گوک‌ترک‌ها، مردمی ایلی که در قرن ششم یک امپراتوری در گستره مغولستان و مرزهای شمالی چین تا دریای مازندران را بنیاد نهادند مرتبط‌اند. مردمان ترک، جز چند استثنا مانند بخش اروپایی ترکیه و منطقه ولگا در آسیا زندگی می‌کنند.

مهم‌ترین پیوند تاریخی آنان، جدا از تاریخ و زبان، این است که جز یاقوتستان و چوواش در سیبری همگی مسلمان‌اند. مردمان ترک‌زبان را می‌توان به دو گروه اصلی غربی و شرقی تقسیم کرد. گروه غربی شامل مردم ترک جنوبغرب اروپا و جنوبغرب آسیا ساکن ترکیه و ایران هستند. گروه شرقی شامل مردم ترک آسیای مرکزی، قزاقستان و منطقه خودمختار اویغور در سین کیانگ چین هستند

یکی از شمن‌های قوم تووا در قیزیل روسیه

خاستگاه

 

خاستگاه اصلی مردمان ترک‌تبار، آسیای میانه بوده و این مردمان از نژاد زرد هستند
اما امروزه اعتقاد بر این است که برخی از اقوام ترک مانند تاتارها جزو اقوام سفیدپوست و تورانی بوده و ارتباط چندانی با بقیه گروهای ترک زبان آسیای میانه ندارند.
برخی دیگر از اقوام مانند اویغورها و قرقیزها را امروزه نمی‌توان جز اقوام سفیدپوست قلمداد کرد. در نوشته‌های کهن چینی، قرقیزها را مردمانی سفیدپوست با موهایی عمدتاً زردرنگ، بور با چشمانی آبی و شبیه به اروپایی‌های امروزی توصیف کرده‌اند.
اما نوشته‌های تاریخی بعدی، اطلاعاتی دربارهٔ چگونگی ناپدید شدن تدریجی این ویژگی‌های ظاهری قرقیزها و درنهایت زردپوست شدن آن‌ها به دست نمی‌دهند.
اقوام ترک به تدریج در غرب آسیا، خاورمیانه، آسیای کوچک و اروپای شرقی پراکنده شدند. در جریان این مهاجرت‌ها بخش‌های بزرگی از مردمان هندواروپایی نواحی جدید نیز به مرور ترک‌زبان شدند
بررسی دی‌ان‌ای در ترکیه نشان می‌دهد که مردم ترکیه نوادگان مردم مختلف ساکن آناتولی مانند یونانی، ارمنی، قفقازی (آسیایی) و کرد هستند که در سده‌های معاصر ترک‌زبان شده‌اند و ازلحاظ ژن از نژاد ترک (زردپوست مغول‌سان) بهرهٔ بسیار کمی برده‌اند. درمورد ترک‌زبانان آذربایجانی نیز این قضیه صادق است که ازلحاظ ژن به‌سان مردمان ایرانی و قفقازی هستند.
۷۰–۷۶ درصد مردم ترکیه بر اساس آمارهای دولتی، ترک هستند.
در برآورد ۲۰۱۲ مؤسسه آمار ترک استات (The Turkish Statistical Institute (TurkStat))، جمعیت کردهای ترکیه بیش از ۲۲ میلیون نفر (۲۲٬۶۹۱٬۸۲۴) و بیش از سی درصد از جمعیت ۷۴٬۷۰۰٬۰۰۰ نفری ترکیه را تشکیل می‌دهد که حدود ۱۴ میلیون نفر در کردستان ترکیه و بقیه در سراسر ترکیه به خصوص شهرهای استانبول، آنکارا و ازمیر پراکنده هستند که به این ترتیب درصد ترک‌های ترکیه کم‌تر از ۷۰ درصد خواهد بود.

 

اقوامی که امروزه ترک‌تبار نامیده می‌شوند در بخش‌های مختلفی از کشورهای آسیایی و اروپایی زندگی می‌کنند. از سمت شرق در بخش‌هایی از چین و قسمت آسیایی روسیه تا قسمت‌هایی از کوزوو و آلبانی و بخش‌هایی از عراق و سوریه و شمال قبرس در یک گسترهٔ جغرافیایی پراکنده شدند. ترک‌تبارها در کشورهایی همچون مغولستان، چین، روسیه، قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان، افغانستان، ایران، جمهوری آذربایجان، عراق، ترکیه، قبرس، یونان، بلغارستان، مقدونیه، کوزوو، رومانی، فنلاند، اوکراین، یونان و مولداوی سکونت دارند.
گستره مهاجرت کنونی ترک‌زبان‌های آسیای کوچک بیشتر به سوی کشورهای اروپای غربی (آلمان، اتریش، هلند، سوئیس، فرانسه، انگلیس)، آمریکا و استرالیا است و جوامع قابل‌توجهی از ترک‌های اروپا را ترک‌های استانبولی تشکیل می‌دهند.

 

پیشینهٔ واژهٔ تُرک

 

در نوشته‌های تاریخی، «ترک» در مقابل تاجیک (ایرانیان مسلمان‌شده/غیر عرب و ترک) آمده‌است. نام ترک نخستین بار در قرن ششم میلادی در نوشته‌های چینی دیده می‌شود. در همان قرن، ترکان، دولتی نیرومند تأسیس کردند که از مغولستان و سرحد شمالی چین تا دریای سیاه امتداد داشته‌است. مؤسس حکومت مزبور، که چینیان او را «تئومان» می‌نامند، در کتیبه‌های ترکی بومن، در سال ۵۵۲ م. درگذشت و برادرش «ایستمی خان» (در تاریخ طبری: سنجبوخاقان) که در مغرب فتوحاتی کرده، ظاهراً تا سال ۵۷۶ م. زیسته‌است این دو برادر گویا از آغاز مستقل از یکدیگر حکومت می‌کردند. چینیان از دولت مزبور بنام امپراتوری ترکان شمال و مشرق یاد کرده‌اند. در سال ۵۸۱ م. تحت نفوذ سلسلهٔ چینی «سویی» این دو امپراتوری به‌طور قطع از یکدیگر جدا شدند و بعدها هر دو تابع سلسلهٔ چینیِ «تانگ» (۶۱۸ – ۹۰۷ م) گردیدند. در حدود سال ۶۸۲ م. ترکان شمال موفق شدند استقلال خود را به‌دست آورند.

اصطلاح «ترک» از میانهٔ سدهٔ ششم میلادی برپایهٔ اتحادیهٔ گوگ ترک‌ها در مناطق شمال چین و بیابان‌های غربی آن ایجاد شد و بر اقوام زیرگروه این اتحادیه گذاشته شد و از این پس اقوام جُداسَر و مستقل این اتحادیه‌ها که هر کدام برای خود نام ویژهٔ خود را داشت، ترک نامیده شدند

 

تاریخ ترکان

 

مردمان ترک اول بار در پیرامون اتحادیه شیونگنو (معاصر دودمان چینی هان) ظاهر شده‌اند.
آن‌ها ممکن است به مردمان شیونگنو، دینگلینگ و تیله مرتبط باشند. بنا بر کتاب وی، مردم تیله بازمانده چیدی، مردمان سرخ دی که با جین در بهار و پاییز رقابت می‌کردند بودند.
قبایل ترک، نظیر پشنگ‌ها احتمالاً پیش از امپراتوری گوک ترک یا مغولستان در قرن ششم سال‌ها به‌طور ایلیاتی می‌زیسته‌اند. آن‌ها اشراف و گله‌دارانی بودند که در جستجوی ثروت و مراتع جدید بودند. اولین اشاره به ترکان در متنی چینی است که به تجارت ابریشم ترکان با سغدیان در طول جادهٔ ابریشم اشاره می‌کند.
اولین استفاده ضبط شده از واژه «ترک» به‌عنوان نامی سیاسی ارجاعی در قرن ششم است در چینی مدرن توجو تلفظ می‌شود. خاندان آشینا از لی جین به خانات روران مهاجرت کردند و تقاضا کردند از آن‌ها حفاظت شده به عضویت در اتحادیه آنان درآیند. این قبیله به آهنگری شهره بودند. به آنان در نزدیکی یک معدن کوهستانی زمینی داده شد که شبیه کلاهخود بود، به این دلیل آنان نام 突厥 یا (tūjué) را گرفتند. یک قرن بعد، قدرت آنان به حدی رسید که خانات روران را فتح کردند و امپراتوری گوک را بنیان نهادند.
از میان قبایل ساکن شمال چین، پانصد قبیله یا آشینا را می‌توان نام برد که از امتزاج قبایل گوناگون پدید آمدند. آن‌ها در پیکار با چینیان در قرن چهارم میلادی شرکت داشتند و به تبعیت هون‌ها درآمدند.

هامر ـ پورگشتال ذکر کرده‌است که طایفهٔ ترک باید همان باشد که در تألیفات هرودوت به‌صورت تارژِتااوس (ترگیتاوس) و در تورات به‌صورت توقارمه (توغارمه) نوشته شده‌است.

خاستگاه اصلی مردمان ترک‌تبار، آسیای میانه بوده و این مردمان از نژاد زرد هستند.
در نوشته‌های کهن چینی، قرقیزها را مردمانی سفیدپوست با موهایی عمدتاً زردرنگ، بور با چشمانی آبی و شبیه به اروپایی‌های امروزی توصیف کرده‌اند. اما نوشته‌های تاریخی بعدی، اطلاعاتی دربارهٔ چگونگی ناپدید شدن تدریجی این ویژگی‌های ظاهری و درنهایت زردپوست شدن آن‌ها به دست نمی‌دهند.
اقوام ترک به تدریج در غرب آسیا، خاورمیانه، آسیای کوچک و اروپای شرقی پراکنده شدند. در جریان این مهاجرت‌ها بخش‌های بزرگی از مردم هندواروپایی نواحی جدید نیز به مرور ترک‌زبان شدند۷۰–۷۶ درصد مردم ترکیه بر اساس آمارهای دولتی ترک هستندگسترش و ورود اقوام ترک از آسیای میانه به سایر مناطق
سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه که مادرش روس و پدرش از قوم تووایی است نظریات زیادی برای خاستگاه اولیه اقوام ترک و زبان آن‌ها وجود دارد، از استپ‌های شرقیدریای خزر تا شمال شرقی آسیا (منچوری)

 

امپراتوری گوک‌ترک‌ها

خانات ترک در سال ۶۰۰ میلادی

در قرن ششم میلادی قدرت گوک‌ترک‌ها به حدی رسید که خانات روران را فتح کردند و امپراتوری گوک‌ترک را بنیان نهادند. این حکومت به رهبری بومین خان و برادرش ایستمی خان گسترش یافت. سقوط دولت هپتالیان توسط اتحاد ایستمی خان و خسرو انوشیروان صورت گرفت و روابط حسنه این دو حکومت با ازدواج انوشیروان با دختر ایستمی خان بیشتر شد. به نوشتهٔ مسعودی نام این دختر که مادر هرمزد چهارم می‌شد، فاقم و به ثبت ابن بلخی قاقم و به نوشتهٔ یک اثر متأخر تاکوم بوده‌است. اولین خاقانات ترک به سرعت در غرب به دریای خزر گسترش یافت. بین سالهای ۵۸۱ و ۶۰۳، خاقانات ترک غربی در قزاقستان در طی یک جنگ داخلی از خاقانات ترک شرقی در مغولستان و منچوری جدا شد.

 

ورود ترکان به ایران

 

قلمرو دولت غزنوی در سال ۱۰۲۵ میلادی (در زمان اوج)

دودمان غَزنَوی یا غزنویان (۱۱۸۶–۹۷۷ میلادی)اولین دودمان ترک تبار بود که بر ایران حکومت کردند، غزنویان یک سلسلهٔ ترک تبار ایرانی، پارسی‌گوی و مسلمان بود. شهرت این سلسله، بیشتر به خاطر فتوحاتی است که در هندوستان انجام داده‌است. پادشاهان غزنوی حامی زبان و ادبیات پارسی بودند به گونه ای که رنسانس زبان، فرهنگ و ادبیات فارسی را در دوره غزنوی در قرن یازدهم میلادی می‌دانند.
دانشمندان و شعرایی مانند فردوسی، ابوریحان بیرونی، فرخی سیستانی ، عنصری به دربار سلطان محمود دعوت شدند. با فتح ری و اصفهان به دست سلطان محمود، ادبیات فارسی در آذربایجان و عراق عجم گسترش یافت. با فتح شمال هند توسط سلطان محمود غزنوی، فرهنگ و ادبیات فارسی به لاهور راه یافت،لاهور، تحت حکومت غزنویان در قرن یازدهم به یک مرکز مهم فرهنگی زبان و ادبیات پارسی تبدیل شد
گسترش حکومت به تمام مناطق ایران و فتح آسیای کوچک
قلمرو امپراتوری سلجوقی در اوج قدرت از کوه‌های هندوکش تا مدیترانه

ترکان سلجوقی (۱۱۹۴–۱۰۳۷ میلادی)به رهبری طغرل بیک با شکست دادن غزنویان در نبرد دندانقان، سلطنت خود در ایران و آسیای میانه را آغاز کردند. پس از طغرل و در دوره سلطنت آلپ ارسلان، سلجوقیان با پیروزی در نبرد ملازگرد که به اسارت امپراتور بیزانس (رومانوس دیوژن) منجر شد باعث ورود طوایف ترکمان به آناتولی (ترکیه کنونی) شدند، سلجوقیان پس از پیروزی بر امپراطوری بیزانس (امپراتوری روم شرقی) در نبرد ملازگرد به پیشروی خود ادامه داده و علاوه بر آسیای صغیر بر خاور نزدیک از جمله فلسطین نیز مسلط شدندشد.

پیروزی امپراتوری سلجوقی در نبرد ملازگرد تنها به شکست و اسارت امپراتور بیزانس (رومانوس دیوژن) منتهی نشد بلکه سد استوار امپراتوری بیزانس (امپراتوری روم شرقی) برای همیشه در برابر ایرانیان و مسلمانان فرو ریخت تا شروعی باشد برای وقایع بعدی در منطقه آسیای صغیر. در طول یک سده جمعیت بزرگی از ترکهای اوغوز به سوی آناتولی مهاجرت کردند. تصرف آناتولی از سوی ترکان اغوز در عین حال موجب نجات جهان اسلام از مخاطرات و تهدیدات جدی امپراتوری بیزانس شد که با تصرف آسیای صغیر و ایجاد یک مدنیت نوین اسلامی برای جهان اسلامی موهبتی بود.


تأسیس امپراتوری سلجوقیان روم توسط نوادگان ارسلان اسرائیل از اولین پیامدهای این پیروزی است سلجوقیان در این نبرد یکی از بزرگترین پیروزی‌های عالم اسلام بر مسیحیت را کسب کردند که آن را به عنوان جهاد مقدس نامیدند و بعدها به دلیل اهمیتش توسط مورخان به جنگ خندق دوم دنیای اسلام معروف شد.

سلجوقیان مراکز آموزش عالی را تأسیس کردند و حامیان هنر و ادبیات بودند. دستاوردهای علمی در دوران سلطنت آنها توسط دانشمندانی مانند عمر خیام و امام محمد غزالی مشخص می‌شود. در دوره امپراتوری سلجوقی، فارسی به زبان ضبط تاریخی تبدیل شد، در حالی که مرکز فرهنگ زبان عربی از بغداد به قاهره تغییر یافت.
بنیادگذاری مدارس نظامیه توسط خواجه نظام‌الملک طوسی در بغداد، بلخ، نیشابور و اصفهان از کوشش‌های فرهنگی این دوره است.
برنامه درسی نظامیه ابتدا به مطالعات دینی، قوانین اسلامی، ادبیات عرب و علم حساب متمرکز شده و بعداً به تاریخ، ریاضیات، علوم فیزیکی و موسیقی نیز تعمیم یافته‌است.

قلمرو امپراتوری سلجوقی در اوج قدرت از کوه‌های هندوکش تا مدیترانه

نشان سلجوقیان در دوران حکومتشان عقاب دو سر بود که امروزه بسیاری از کشورها این نشان را یک نشان ملی میدانند در اروپا و آسیا

امپراطوری سلجوقی، از نظر سیاسی و مذهبی، میراث محکمی را برای جهان اسلام به جا گذاشت. در دوره سلجوقی، شبکه ای از مدارس (دانشکده‌های اسلامی) تأسیس شد که قادر به آموزش به مدیران دولتی و علمای دینی بود. در میان بسیاری از مساجد که توسط سلاطین سلجوقی ساخته شده بود، می‌توان به مسجد بزرگ اصفهان (مسجد جامع) اشاره کرد. استقلال فرهنگی زبان فارسی (از زبان عربی) در امپراتوری سلجوقی شکوفا شد. از آنجا که سلجوقیان، سنت اسلامی یا میراث ادبی قوی از خود نداشتند، زبان فرهنگی مدرسان فارسی خود در اسلام را به کار گرفتند، بدین ترتیب زبان و ادبیات فارسی در کل ایران رواج یافت و زبان عربی در آن کشور جز در آثار معارف دینی ناپدید شد.

قلمرو سلطنت خوارزمشاهیان در حدود ۱۲۰۰ میلادی

پس از سلجوقیان، خوارزمشاهیان (۱۲۳۱–۱۰۷۷ میلادی)که دودمانی پارسی‌گویبا تبار ترکی-ایرانی و سنی مذهب بود و توسط مملوکان تُرک شکل گرفتبر ایران و آسیای میانه حکومت کردند.
خوارزمشاهیان ابتدا به عنوان حکومتی دست نشانده از طرف امپراتوری سلجوقی بوده و بعد از آن به صورت پادشاهی مستقل حکومت کردند.
بنیانگذار این سلسله، انوشتکین بود که در سال ۱۰۷۷ میلادی توسط ملکشاه سلجوقی به عنوان حاکم خوارزم منصوب شد.
فرزندان انوشتکین (تا پیش از ۱۱۵۷ میلادی) به نمایندگی از پادشاهان سلجوقی بر خوارزم حکمرانی می‌کردند.
انوشتکین ممکن است متعلق به قبیله بیگدلی از ترکان اوغوز باشد.
وسعت قلمرو این سلسله طبق تخمین ۲٫۳ (یا طبق تخمین دیگر ۳٫۶) میلیون کیلومتر مربع بوده‌است.
پس از ایلخانان و ایجاد حکومت ملوک الطوایفی در ایران، امپراتوری تیموری (۱۵۰۷–۱۳۷۰ میلادی) شکل گرفت. تیمور گورکانی (فاتح تُرک)نخستین امیر گورکانی (تیموری) و پایه‌گذار این دودمان شاهی است، که در بیش‌تر سرزمین‌های آسیای مرکزی و غربی فرمان راند. امپراتوری تیموری یا امپراتوری گورکانی دودمانی ترک‌تبار با فرهنگی ایرانی بود.
تیمور در زبان جغتایی به معنای «آهن» است و از او با القاب «امیر تیمور»، «تیمور لنگ»، «تیمور گورکانی» و «صاحبقران» یاد شده‌است. عمدتاً از وی به خاطر فتوحات بی رحمانه از هند و روسیه تا دریای مدیترانه و برای دستاوردهای فرهنگی امپراتوری گورکانی یاد می‌شود.

 

قلمرو امپراتوری تیموری

در سال ۸۰۰ تیمور سرزمین فارس، بخشی از عراق و آذربایجان را گرفت و سلسلهٔ جلایریان را نیز منقرض کرد. آنگاه رو به خزر نهاد و اهالی برخی از شهرهای آن را به قتل رساند. در سال ۷۹۵ ه‍.ق بعد از انقراض مظفریان متوجه آسیای کوچک شد. در سال ۸۰۰ (۷۷۶ ه‍.خ) هند را فتح کرد و دهلی را به تصرف درآورد. با عثمانیان نیز جنگ‌ها کرد و در سال ۸۰۴ (۷۸۰ ه‍.خ) بایزید عثمانی را به اسارت بگرفت. تیمور در سال ۸۰۷ (۷۸۳ ه‍.خ) به سمرقند پایتخت خویش برگشت، عزم تسخیر چین را نمود ولی اجل مهلتش نداد و در سال ۸۰۷ (۷۸۳ ه‍.خ) در ۶۹ سالگی در قزاقستان درگذشت.

قلمرو آق قیونلوها

با شکست گورکانیان از آق قیونلوها (که از طوایف ترکمن بودند) و کشته شدن ابوسعید گورکان به دست اوزون حسن، قلمرو امپراتوری تیموری در بیشتر نقاط ایران به دست آق قیونلوها(۱۵۰۸–۱۳۷۸ میلادی) افتاد. اوزون حسن به عنوان مقتدرترین پادشاه آق قیونلو محسوب می‌شود، وی پدر بزرگ شاه اسماعیل صفوی از طرف مادری بود.

قلمرو صفویان در اوج خود

هرچند حکومت صفویه از سلسله‌های ترک تبار محسوب نمی‌گردد ولی مهمترین نیروی نظامی که دودمان صفویه را به قدرت رساند قبایل هفتگانه ترک (قزلباش‌ها) بودند که شاه اسماعیل به کمک ایشان توانست با شکست آق‌قویونلوها و ازبکان، در تبریز تاجگذاری کند. تمام شاهان صفوی در زمان به شاهی رسیدنشان به زبان ترکی آذربایجانی سخن می‌گفتند (به جز شاه اسماعیل یکم که از بدو تولد دوزبانه بود و به هر دو زبان فارسی و ترکی آذربایجانی سخن می‌گفت و شعر می‌سرود) ولی برخی معتقدند که خاندان صفوی ترکیزه شده و زبان ترکی را به عنوان زبان مادری خود پذیرفتند.

امپراتوری ایران در دوران افشاریان سال ۱۱۲۶ خورشیدی (۱۱۶۰ قمری)

پس از اشغال ایران در دوران صفویه بوسلیه افغان‌ها، نادر شاه افشار از ایل افشار (از طوایف ترکمن) که از مشهورترین پادشاهان ایران، پس از اسلام است با سرکوب افغان‌ها، دودمان افشاریه را بنیان نهاد و از ۱۱۱۴ تا ۱۱۲۶ خورشیدی پادشاه ایران بود. بیرون راندن عثمانی و روسیه از کشور و تجدید استقلال ایران و نیز فتح دهلی و ترکستان و جنگ‌های پیروزمندانه او سبب شهرت وی شد. اَفشار یا اوشار یکی از ایل‌های ترک اغوز (ترکمن) در زمان شاه اسماعیل صفوی همراه با شش ایل بزرگ ترک (ایل شاملو، ایل قاجار، ایل روملو، ایل استاجلو، ایل تکه‌لو، و ایل ذوالقدر) از آناتولی عثمانی به ایران آمدند و پایه‌های دودمان صفوی و سپاه قزلباش را بنیاد گذاردند. این قبایل بعدها به نام مشترک قزلباش خوانده شدند.

قلمرو قاجاریان

پس از افشاریان، قاجاریان (۱۹۲۵–۱۷۹۴ میلادی) که نام دودمانی از ترکمانان است از حدود سال ۱۱۷۴ تا ۱۳۰۴ هجری شمسی بر ایران به مدت صد و سی سال فرمان راندند. بنیان‌گذار این سلسله آغامحمدخان قاجار است. وی ابتدا در ساری مدعی سلطنت بر ایران شد و پایتخت خود را این شهر اعلام نمود و سپس پس از تصرف قفقازیه و سرکوب کلیه امراء و حکام داخلی در تهران مستقر شد و آن را دارالخلافه نامید و آخرین پادشاه قاجار، احمدشاه قاجار بود که در سال ۱۳۰۴ برکنار شد و رضاشاه پهلوی جای او را گرفت. جنگ‌های ایران و روسیه در دوره قاجار و قراردادهای ترکمنچای، گلستان و پاریس از مهمترین وقایع دوران سلطنت قاجار است.

 

نقشه ایران پس از عهدنامه ها و بخشهای جدا شده

 

ورود ترک تباران به شمال آفریقا

قلمرو امپراتوری عثمانی شامل کشورهایی از سه قاره

 

قلمرو امپراتوری عثمانی شامل کشورهایی از سه قاره

 

ترک‌های آفریقای شمالی (کولوگلیس) شامل ترک‌هایی می‌شود که در دوران حکمرانی سلطنت مملوک مصر، سلطنت ممالیک بحری (مصر)، طولونیان و امپراطوری عثمانی در شمال آفریقا شامل (لیبی، مصر، تونس و الجزایر) ساکن شده‌اند.

ترک‌های مصر به شهروندان مصر با پس زمینه قومی ترک گفته می‌شود. در اواخر قرن ۱۱ام، مصر برای اولین بار توسط سلسله بحری توسط ترک‌ها بنیان‌گذاری شد، این دودمان در سال ۱۵۱۷ از مملوکیان در نبرد ریدانیه در نزدیکی قاهره در شمال مصر اداره می‌شد، شکست خوردند. ترک‌هایی در ارتش و طبقه اشراف از آن دوران نیز حضور داشتند. پیشینه دیگری از حضور ترک‌ها در مصر به دوران امپراطوری عثمانی برمی گردد که کشور کنونی مصر جزئی از مستمعره و فتوحات عثمانی‌ها بود. در سال‌های قبل از انقلاب ۱۹۱۹ مصر، طبقات حاکم و بالا عمدتاً ترک یا از تبار ترک بودند، که همگی سهم وراث حکومت عثمانی مصر بودند.هیچ برآورد روشنی در مورد جمعیت ترک‌ها در مصر وجود ندارد، چندین منبع تعدادشان را در محدوده ۱۰۰٬۰۰۰ نفر،از سوی دیگر ادعاهایی مبنی بر جمعیت ۷۵۰٬۰۰۰ الی ۱٬۵۰۰٬۰۰۰ نیز وجود دارد.

ترک‌های تونس یا تونسی‌های ترک به اقوامی از ترکان آناتولی اطلاق می‌شود. که یک گروه اقلیت را در تونس تشکیل می‌دهند.برای اولین بار، حدود ده هزار سرباز ترک امپراطوری عثمانی در سال ۱۵۳۴ زمانی که تونس کنونی جزئی از حکومت عثمانی قلمداد می‌شد، وارد این منطقه شدند.

بخشهایی از ترکیه امروزی با پراکندگی اقوام مختلف

بخشهای جدا شده از دولت عثمانی که امروز یک کشور هستند

نقشه ای که پس از سقوط دولت عثمانی تجزیه شدند

با سقوط حکومت عثمانی، ترک‌ها و استعمارشان بر این منطقه برای قرن‌ها که تحت سلطه ترک‌ها بود، پایان پذیرفت. به عنوان یک نتیجه، ترکیب قومی تونس با مهاجرت ترکان از آناتولی و سیر تکاملی «کولوگلیس» که مردم از تغییرمخلوط ترک و مغرب مرکزی بودند، تشکیل یافتند.خانواده‌ها با اصالت ترک عمدتاً در نزدیکی شهرهای ساحلی، نظیر مهدیه و شهر تونس و اطراف جزیره جربه زندگی می‌کنند.

ترک‌های الجزایر یا الجزایری‌های ترک گروه قومی از ترک‌های آناتولی هستند؛ که یک گروه اقلیت را الجزایر تشکیل می‌دهند. در طول حکمرانی امپراطوری عثمانی، الجزایر مستعمره و زیر سلطه سیاسی-منطقه‌ای این حکومت بود.

ترکیه امروزی

به عنوان نتیجه، یک ترکیب قومی از الجزایری‌ها با مهاجرت ترک‌ها از آناتولی و سیر تکاملی از «کولوگلیس» که مردمی مخلوط از ترکی و مغرب مرکزی بودند، تشکیل یافتند. با توجه به گزارش سفارت ترکیه در الجزایر بین ۶۰۰٬۰۰۰–۷۰۰٬۰۰۰ مردم ترک در الجزایر زندگی می‌کنند، با این حال، سفارت فرانسه جمعیت ترک‌ها را تا حدود ۲ میلیون برآورد می‌کند. در سال ۱۹۵۳، صبری هیزمتلی مطرح کرد که که مردم با منشأ ترک ۲۵٪ از کل جمعیت الجزایر را تشکیل می‌دهند. با این حال، یا توجه به گزارش کسب و کار گروه آکسفورد در سال ۲۰۰۸ اظهار داشتند که بر اساس یک برآورد محتاطانه تر، نشان می‌دهد که مردم از تبار ترک، ۵٪ از کل جمعیت الجزایر را تشکیل می‌دهند براساس این گزارش، در سال ۲۰۰۶، جمعیت الجزایر ۳۴٫۸ میلیون نفر بود که جمعیت اقلیت ترک در حدود ۱٬۷۴۰٬۰۰۰ تخمین زده می‌شد. طی یک مقاله از روزنامه زمان در سال ۲۰۰۷ اظهار داشت که ترک‌ها تشکیل دهنده ۱۰٪ از جمعیت ۳۳٫۳ میلیون ساکنان الجزایر، یعنی ۳٬۳۰۰٬۰۰۰ نفر از منشأ ترک می‌باشند. در سال ۲۰۱۲، دفتر ملی الجزایر آمار کل جمعیت کشور را ۳۷٫۱ میلیون نفر اعلام کرد.

گسترش امپراتوری عثمانی در طول تاریخ خلفای عثمانی

اقلیت ترک به‌طور عمده در شهرهای بزرگ این کشور زندگی می‌کنند. آن‌ها به‌طور عمده دارای یک حضور سنتی و قوی در کنار موروها می‌دارند. بخش قابل توجهی از تلمسان نیز محل زندگی جامعه ترک در الجزایر می‌باشد.با توجه به حضور طولانی حاکمان ترک در قصبه الجزیره زندگی می‌کنند.جوامع قابل توجهی در بسکره، قبائل، وادالزیتون و استان مدیه حضور دارند.

 

نظریه پان‌ترکیسم وامبری

.
چهره‌هایی از ترک‌زبان‌های آناتولی: مصطفی کمال آتاترک (آتاترک) به همراه مادر و خواهر. ترک‌زبان‌های آناتولی از نژادهایی آمیخته هستند.
در همین سایت درمورد وامبری مطالبی بیان شده

بسیاری از اقوام ترک‌زبان، زبان ترکی را بر اثر ارتباط و آمیزش با ترک‌زبانان اخذ کرده‌اند. در مورد بخشی از این اقوام ساکن آسیای میانه تنها پس از وارد شدن نظریه پان‌ترکیسم توسط آرمین وامبری و فرستاده پنهانی وزارت خارجهٔ بریتانیا به منطقه این نام رفته‌رفته برای این اقوام نیز رواج یافت. این اقوام عبارتند از:
باشقیرها، تاتارها، ناگایباک‌ها، قزاق‌ها، قره‌قالپاق‌ها، نوقای، قرائیم، قره‌چای، بالکار، قوموق، آلتایی‌ها، اغوزهای واردشده به آذربایجان، قاجارها، شاهسون‌ها، قره‌داغ‌ها، قره‌پاپاخ، قشقایی‌ها، افشارها، خلج‌ها، گاگوز، اورومچی‌ها، تووایی‌ها، توفالارها، شورها، خاکاس‌ها، تاتارهای چولیم، ازبک‌ها، اویغورها، سالارها، اویغورهای ساری، چوواش‌ها، یاقوت‌ها، دولگان‌ها و غیره.

 

آتاترک، بنیانگذار جمهوری ترکیه

 

فرهنگ


تمبر با شعر حماسی «کوراوغلو»، از مجموعه اشعار حماسه ملل اتحاد جماهیر شوروی، ۱۹۸۹

داستان‌های منظوم حماسی مردمان ترک، قبل از ابداع خط به وجود آمدند و سینه به سینه انتقال یافتند. مردمان ترک اصطلاحات مختلفی را برای نامیدن داستان‌های حماسی و قهرمانی و راویان آن‌ها استفاده می‌کنند. اغوزها سرایندهٔ داستان حماسی را اوزان می‌خواندند که اوزانچی، یانشاق، وارساق و دده نیز عنوان می‌شد. تقریباً در قرن نهم اوزان جای خود را به عاشیق سپرد عاشیق‌ها از دوران قبل از اسلام در بین مردمان ترک وجود داشتند.

داستان‌های حماسی مردمان ترک به چهار گروه اصلی سکایی ، هون ، گؤک‌ترک و اویغور تقسیم شده‌است که با توجه به روند تاریخ ترکان است. حلقهٔ سکایی شامل داستان‌های تنکا الب‌ار و شو، حلقهٔ هون شامل داستان اغوز قاغان، حلقهٔ گؤک‌ترک شامل داستان‌های بوزقورد (گرگ خاکستری) و ارگنه‌قون (گذرگاه صعب‌العبور) و حلقهٔ اویغور شامل داستان‌های تورییش (پیدایش) و کوچ که با یکدیگر پیوستگی دارند، است.

کاشغری خلاصه‌ای از داستان فرمانروای ترک، «شو»، را ذکر کرده که مربوط به مقابلهٔ شو با حملهٔ اسکندر ذوالقرنین به ترکستان غربی است.

تعداد داستان‌های حماسی ترکان بسیار است. علاوه بر داستان‌های حماسی باستانی و حدود هفتاد داستان جدید شامل عناصر باستانی، مؤلفان تاریخ ادبیات دنیای ترک از حدود صد و بیست داستان حماسی جدید نام برده‌اند که داستان‌های حماسی ماناس، کوراوغلو و آلپامیش از اهمّ آنهاست. سرودن داستان‌های حماسی در بین ترکان تا این اواخر وجود داشته‌است که ازنظر شکل و محتوا با سنت داستان‌پردازی قبلی متفاوت است

مبتنی بر حوادث تاریخی بودن، حضور مخلوقات خارق‌العاده در کنار شخصیت‌های واقعی، تعدّد حوادث فوق طبیعی، عموماً منظوم یا دارای نظم و نثر بودن، عدم وجود مؤلف شناخته‌شده، زبان روان و ساده و برگرفته از زبان مردم و شکل گرفتن در محیط جغرافیایی و زمان خاص و تحول در زمان و مکان وقوع حوادث با مهاجرت ناقلانشان به جاهای دیگر، مهم‌ترین ویژگی‌های داستان‌های حماسی ترکان است.
تُرک‌ها در منابع اسلامی و احادیث

(بیشتر مطالب این بخش برگرفته از مقاله «اولین مقابلهٔ ترکان و اعراب در درهٔ جیحون به روایت طبری» نوشته «زکریا کتابچی و فهیمه مخبر دزفولی» است)

از پیامبر اسلام در کتاب صحیح بخاری و کتاب صحیح مسلم که معتبرترین کتب روایی نزد اهل سنت هستندو آن را بعد از قرآن، صحیح‌ترین کتاب می‌داننددر مورد تُرکها حدیثی نقل شده
و در کتاب سنن ابی داود سیستانی (از صحاح سته و از معتبرترین منابع اهل سنت)فصلی با عنوان «باب فی النهی عن تهییج التُرک» (باب نهی پیامبر از خشمگین ساختن تُرکها) بیان شده‌است.همچنین در کتاب وسایل الشیعه تألیف شیخ حر عاملی، فصلی به نام «باب اِستِحباب مُتارِکة التُرک ما دامَ یُمکِن التَّرک» (باب مستحب بودن تَرک مخاصمه با تُرکان تا حد امکان) اختصاص یافته.

بر اساس این احادیث، جاحظ (ابوعثمان عمرو بن بحر، پادشاه نثر ادبی)می‌گوید که یزید بن قتاده پس از فتح ایران و حمله به شمال شرق، در طول کشمکش با تُرکان، با ذکر این حدیث، سخن خلیفه (عمر بن خطاب) را به سربازان عَرَب یادآوری کرد که آنان را هشدار داده بود: «تُرکان دشمنانی خشمگین اند» و مانع از حملهٔ اعراب به تُرکان شد.
در روایتی دیگر، جاحظ می‌گوید هنگامی که حمزة بن آذرک که والی بخشی از خراسان بود، یک گروه سواره نظام تُرک به او حمله کردند. سربازان حمزه بن آذرک بیشتر از تُرکان بود، اما سربازانش را از جنگیدن با آنان بازداشت و گفت:

«اگر آنها تمایلی به جنگ ندارند، جنگ را آغاز نکنید، چون در حدیث آمده‌است که تا زمانی که شما را رها کرده‌اند، آنها را رها کنید.»در ادامه می‌گوید: «حدیث پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نصیحتی به تمام اَعراب است. راه درست برای ما این است که با آنان (تُرکها) صلح آمیز زندگی کنیم و جنگ را کنار بگذاریم. چه می‌اندیشید در مورد ملّتی که حتّی هنگامی که اسکندر مقدونی، بعد از تسلّط بر جهان، تُرکان را دید و به آنان نزدیک نشد

طبق نظر مُحدث مشهور اهل سنت، محمد جریر طبری (مورخ بزرگ و مؤلف تاریخ طبری)، نامه اَحنف بن قیس به خلیفه (عمر بن خطاب) او را عمیقاً در مورد پیروزی‌های درخشان در شمال ایران و در نتیجه مجاور شدن با تُرکان در آینده نگران کرده بود. خلیفه نتوانست اندوه خود را پنهان کند و صراحتاً به همراهانش گفت: «من آرزو می‌کردم هرگز لشکری به خراسان نفرستاده بودم و ای کاش رودخانه ای از آتش بین ما قرار داشت».
اَحنف بن قیس (فاتح شمال ایران) و سردار مقتدر خلیفهٔ دوم، زمانی که خاقان پادشاه ترکان در مرز ظاهر شد، همین سیاست «عدم درگیری» و «خشمگین ننمودن» را نسبت به ترکان در پیش گرفت.

طبق روایت طبری بعد از بهبودی اوضاع، خلیفه (عُمَر) بار دیگر نامه ای به سردارش احنف نوشت و به او دستور داد که پیشروی در مشرق و در مسیر سرزمین تُرکان را متوقف کند و گفت: «از رود جیحون فراتر نروید و به این سوی آن بسنده کنید، اگر شما این کار را انجام دهید، پیروزی برای شما باقی خواهد ماند. من تکرار می‌کنم از رود جیحون عبور نکنید، وگرنه شکست خواهید خورد.»

مجمد بن جریر طبری می‌گوید، احنف بن قیس (سردار مسلمانان) پس از فتح شمال شرق ایران، در موقعیتی که احتمال رویارویی با تُرکان وجود داشت به لشگریانش گفت که نمی‌خواهد با تُرکان بجنگد مگر اینکه جنگ اجتناب ناپذیر شود. او اشاره کرد که خلیفه دوم (عُمَر) توصیه نموده که از جیحون عبور نکنند و وارد سرزمین‌های تُرکان نشوند.

علی بن ابی‌طالب در وصف ترک‌ها می‌گوید: گویا آنان را می‌بینم که با رخساری چونان سپرهای چکش خورده، لباس‌هایی از دیباج و حریر پوشیده، که اسب‌های اصیل را یدک می‌کشند و آنچنان کشتار و خونریزی دارند که مجروحان از روی بدن کشتگان حرکت می‌کنند و فراریان از اسیرشدگان کمترند.

زبان‌های ترکی

زبان‌های ترکی به دو دستهٔ کلی شرقی و غربی تقسیم می‌شود. زیرمجموعه‌های شرقی زبان‌های ترکی عبارت‌اند قزاقی، قرقیزی و ازبکی و زیرمجموعه‌های غربی زبان ترکی نیز شامل ترکی استانبولی، ترکمنی و ترکی آذربایجانی می‌شوند.

همچنین، زبان‌های ترکی به شش دستهٔ جزئی تقسیم می‌شود.

خانوادهٔ چوواش (اُغور یا بلغار)
خانوادهٔ شمال غربی (قپچاق)
خانوادهٔ جنوب غربی (اُغوز)
خانوادهٔ جنوب شرقی (قارلق)
خانوادهٔ شمال شرقی (ترکی سیبری)
خانوادهٔ خلجی (آرگو)

زیرمجموعه‌های شرقی زبان ترکی عبارتند از اویغوری، قزاقی، قرقیزی و ازبکی، و زیرمجموعه‌های غربی زبان ترکی نیز شامل ترکی استانبولی، ترکمنی، ترکی قشقایی، ترکی آذربایجانی و خلجی است.

زبان‌های ترکی به‌همراه زبان‌های مغولی، تونگوزی و برخی موارد کره‌ای و ژاپنی جزء زبان‌های آلتایی به‌شمار می‌رفتند ولی امروزه هم نظریه زبان‌های اورال - آلتایی و هم نظریه زبان‌های آلتایی به‌طور گسترده‌ای رد شده‌اند و تنها می‌توان زبان‌های ترکی را تحت خانواده زبانی خود بررسی کرد.

 

نژاد ترک
alternative

مطالب مرتبط

دیدگاه پان​ترک ها در رابطه با ساسانیان و هفتالیان
دیدگاه پان​ترک ها در رابطه با ساسانیان و هفتالیان

     نقشهٔ هیاطله یا هپتالیان، در حدود سال ۵۰۰ میلادی .     «پاسخی به یک ​مقاله پان​ترکیست در رابطه با ساسانیان و هفتالیان»       راست بگو و هرچه را در توان داری در تيرت بنه و بلندتر پرتاب كن، فضيلت ايرانی اين است! (نيچه)        «كسي كو...

کتاب دده قورقود
کتاب دده قورقود

صفحهٔ اول دست‌نوشته قصه‌های دده قورقود در موزه درسدن. بر روی این صفحه آمده که این قصه‌ها به زبان طایفهٔ اُغوز است. کتاب دَدَه قورقود (به ترکی استانبولی: Dede Korkut یا Korkut Ata) (به ترکی آذربایجانی: Dədə Qorqud) دده‌قورقود؛ به زبان...