نسل کشی ارامنه

یکی از مهم ترین وقایع قرن بیستم است که همزمان با جنگ جهانی اول در دولت عثمانی اتفاق افتاد. در جنگ جهانی اول دولت عثمانی هم پیمان متحدین ، با ایشان پیمان بسته بود که در صورت وقوع جنگ دست روسیه را از منطقه قفقاز کوتاه کند و از این طریق فشار بر جبهه آلمان و اتریش مجارستان را کم کند.

 

اقدامات عثمانی ها با پاسخ سنگین روسیه تزاری مواجه گشت و در نتیجه آن شکست هایی بر عثمانیان وارد آمد. عثمانی ها تصور میکردند که علت شکست همکاری ارمنیان با همکیشان روس خود است ، به همین دلیل در اقدامی انتقام جویانه بسیاری از ارمنیان را قتل عام کردند.


نسل کشی ارامنه


نسل کشی ارامنه . نیروهای نظامی عثمانی ارامنه را به سمت محل اعدام سوق می دهند.

نیروهای نظامی عثمانی ارامنه را به سمت محل اعدام سوق می دهند.


جنگ جهانی اول و پان اسلامیسم

در ۱۹۱۴ عثمانی در مسیر فروپاشی قرار گرفته بود متفقین در آغاز جنگ جهانی اول برای حفظ بی طرفی عثمانی متعهد شدند که تمامیت ارضی ترکیه را تضمین کنند.

اما مهمترین برنامه عثمانی ها رهایی از چنگال روسیه به وسیله کمک آلمان بود محرک اصلی این عقیده انورپاشا افسری آموزش دیده در آلمان بود.(اوهانجانیان،آرتم؛۱۳۷۸ صفحه۷۸-۷۹)

سران کمیته اتحاد و ترقی و به ویژه انور پاشا (۱۸۸۱-۱۹۲۲) که وزارت جنگ را بر عهده داشت ونیز طلعت پاشا (۱۸۷۴-۱۹۲۱) وزیر داخله که قدرت را در دست داشتند شروع جنگ جهانی اول را فرصت مناسبی جهت احیای امپراتوری تعبیر کردند و در کنار آلمان و متحدانش بر ضد روسیه و بریتانیا وارد جنگ شدند. اگرچه مقامات عثمانی در تبلیغات خود برضد متفقین تاکید خاصی بر اتحاد اسلام داشتند و تلاش گسترده ای جهت شوراندن جهان اسلام بر ضد قدرت های بزرگ مسیحی مبذول داشتند ولی تغییر و تحولات جبهه های جنگ نشان داد که انور پاشا و هوادارانش فارغ از مصالح نظامی کل امپراتوری، اهداف و برنامه های دیگری در سر دارند.(بیات کاوه؛۱۳۸۷،صفحه۱۹)
نسل کشی ارامنه . انور پاشا وزیر جنگ عثمانی

انور پاشا وزیر جنگ عثمانی

در ۲۷ ژوئیه ۱۹۱۴،ترکیه پیشنهاد انعقاد یک پیمان مخفی و دفاعی و تهاجمی به آلمان داد،آلمان ها بی درنگ آن را پذیرفتند و دوم ماه اوت این پیمان به امضا رسید لذا ترکیه دست به تدارکات جنگی زد. زمانی که جنگ آغاز شد ژنرال مولکته و ژنرال کنراد درخواست کردند که ترکیه برای جلوگیری از ورود نیروهای روسی از قفقاز اقدامی انجام دهد.(اوهانجانیان،آرتم؛۱۳۷۸ صفحه۷۸)


آغاز فاجعه

قیصر ویلهلم دوم در ۵ اوت ۱۹۱۴ از انورپاشا خواسته بود تا با اعلان جنگ مقدس دست به اقدامات نظامی بزند، این اقدام نگرانی هایی در بین مسیحیان به ویژه در ارمنیان و یونانیان برانگیخت.

آنها، منافع مشترک آلمان و «اتریش – مجارستان» را در پس این اقدامات می دیدند. این امر باعث جو ضد آلمانی و ضد اتریشی در میان ساکنان مسیحی شد. جنگ مقدس باعث ناراحتی سفرای ایالات متحده آمریکا و انگلیس نیز گردید. سفیر ایالات متحد آمریکا هنگام گفتگو با وانگنهایم سفیر آلمان در اواسط ماه اوت ۱۹۱۴، خطر کشتار مسیحیان ترکیه را گوشزد نمود ، وانگنهایم در پاسخ میگوید:

«تا زمانی که انگلیس به داردانل و با هر یک از شهرهای بندری ترکیه حمله نکند جای نگرانی نیست. لیکن در غیر اینصورت هیچ گونه تضمینی نمی توان داد.»

پاسخ وانگنهایم یک نوع تهدید بود، «کشتار مسیحیان در صورت حمله به بنادر ترکیه»، بعدها این تهدید وانگنهایم عملی شد. جنگ مقدس برای ارمنیان یک لشکرکشی نظامی بر علیه مسیحیان ترکیه بویژه برضد خود ارامنه بود.

اگر سابق کمک دولتهای بزرگ اروپایی نبود اعلان جنگ مقدس ، آزار و تعقیب ارمنیان می توانست پیامدهای ویرانگر داشته باشد. اکنون تنها آلمان و اتریش-مجارستان می توانستند به دلیل هم پیمانی با ترکیه یاری گر ارامنه باشند و از نفوذ خود برای جلوگیری از فاجعه استفاده کنند اما در کمال تعجب آلمانی ها با اعمال سیاست گروگان گیری ارامنه میخواستند جلوی حمله متفقین به ترکیه را بگیرند.

آلمان تصمیم داشت روح انقلاب در جهان اسلام بدمد. بدین وسیله باید امپراتوری انگلیس در هندوستان و مصر و امپراتوری روسیه در قفقاز و آسیای میانه متزلزل می گردید. نسل کشی ارامنه

ایده پان اسلامیسم را ماکس فون اپنهایم دانشمند و سیاستمدار آلمانی پیشتر در سال ۱۸۹۸ پیشنهاد کرده بود. ویلهلم دوم که به این عقیده مسلح گشته در سال ۱۸۹۸ در بغداد خود را حامی مسلمانان اعلام نمود.

اپنهایم در سپتامبر ۱۹۱۴ طی یادداشتی مفصل، جنگ مقدس و تبلیغ پان اسلامیسم را موثرترین وسیله برای ایجاد انقلاب در جهان اسلام دانست.(اوهانجانیان،آرتم؛۱۳۷۸،صص ۷۸-۷۹)


ناکامی عثمانی ها برای استفاده از ارمنیان

همچنین ترکان برای ایجاد شورش در قفقاز، به حمایت ارمنیان نیاز داشتند. در آن سال ها منطقه ارمنستان بسین حکومت های ایران، عثمانی و روسیه تزاری تقسیم گردیده بود ، حزب داشناکسوتیون یکی از احزابی بود که میان ارامنه محبوبیت داشت، زمانی که حزب داشناکسوتیون در تابستان جلسه ای برای بررسی اوضاع اروپا در ارزروم یکی از شهر های عثمانی برگزار نمود، ترکان جوان دو نفر از اعضاء کمیته را بعنوان ناظر گسیل کردند.

ترکان سعی داشتند، رهبران داشناکسوتیون را قانع سازند که هنگام ورود عثمانی در جنگ، آنان ارمنیان قفقاز را به شورش ترغیب کنند. لازم به یادآوری است که حزب داشناکسوتیون تنها سازمان ارمنی در عثمانی برای رهبری ارمنیان بود. بسیاری از رهبران آنان از اعضاء حزب «اتحاد و ترقی» ترکان جوان بودند و چند تن از آنان دوستان صمیمی رهبران ترکان جوان بشمار می رفتند. داشناک ها پیشنهاد ترکان جوان را رد کردند زیرا نمی خواستند هم میهنان خود را در قفقاز به مخاطره بیندازند.

آنها درخواست کردند در صورت وقوع جنگ، ارمنیان عثمانی بعنوان اتباع وفادار به حاکمیت عثمانی، از دولت عثمانی در قبال دشمنان حمایت کنند.

ارمنیان پس از رد خواسته های ترکان جوان در ترس و هراس بودند، بویژه، وقتی که از سوی مقامات محلی ولایت به ایشان حمله هایی صورت گرفت. آنها معتقد بودند که دولت عثمانی به آنان اطمینان ندارد و شاید آنان را مجازات نماید.

«پروفسور کنونی» که یکی از رهبران داشناکسوتیون و دوست شخصی و صمیمی وزیر داخله عثمانی بود، برای آرامش دادن به ارمنیان، با وی دیدن کرد و اوضاع ارمنیان در ولایات را مورد بررسی قرار داد. طلعت به او اطمینان خاطر داده و طی تلگرافی به ارزروم دستور می دهد تا با ارمنیان بویژه با هم پیمانان به خوبی رفتار شود.
نسل کشی ارامنه . طلعت پاشا وزیر داخله عثمانی

طلعت پاشا وزیر داخله عثمانی

سپس، در شماره ۲۹ سپتامبر «آزادامارت» ارگان حزب داشناکسوتیون، مقاله ای تسکین بخش بچاپ می رسد که در آن اظهار می گردد که دولت هیچ دلیلی برای عدم اطمینان به ارمنیان در اختیار ندارد، بلکه برعکس، باید آنان را وفادار بشناسد، زیرا ارمنیان حاضرند تا دین خود را بعنوان اتباع عثمانی برای دفاع از میهن ادا نمایند.

این روزنامه در مورد حملات مقامات محلی می نویسد که این وقایع از مرکز سرچشمه نمی گیرند و بنظر میرسد که علت آن گزارش های تهمت آمیز خبرنگاران باشد. نسل کشی ارامنه

زمانی که جنگ روسیه و ترکیه اجتناب ناپذیر شد، دفتر مرکزی حزب داشتاکسوتیون مجبور شد رویدادهای آتی را برای ملت ارمن توضیح دهد، دهم ماه اکتبر، اعلامیه ای با مضمون زیر در ارگان حزب بچاپ رسید:

«کنگره هشتم به موقع آغاز به کار کرد و به کار خود پایان داد. انجام تصمیمات به عهده سازمانهای محلی گذارده شده است، و توجه آنان به جدیت امر که پیامد جنگ است، جلب شده است. اکنون بیش از همیشه بسیج کلیه نیروها و حفظ مردم از بدبختی ضرورت دارد. باید از ایجاد حادثه و وقوع سوء تفاهم سیاسی میان اقشار مختلف مردم اجتناب نمود»

گرچه مطابق توافقنامه دوم اوت ۱۹۱۴، عثمانی و آلمان، ترکها موظف بودند هنگام وقوع جنگ میان آلمان و روسیه فعال شوند، لیکن آنان مردد بودند. علت آن این بود که بسیاری از وزرای ترک، پیش از همه سعید حلیم پاشا وزیر اعظم، با ورود عثمانی به جنگ مخالف بودند.(اوهانجانیان،آرتم؛۱۳۷۸ صص۷۹-۸۰)

متحدین اوایل سپتامبر عثمانی را به شروع هر چه زودتر جنگ ترغیب کردند آن ها استفاده از نیروی دریایی در دریای سیاه را بهترین وسیله می‌دانستند آلمان همچنین تصمیم داشت با دادن رشوه کابینه عثمانی را تصاحب کند. طبق گزارشات پلاویچی در ده اکتبر ۱۹۱۴ آلمان ها با انور پاشا وزیر جنگ و طلعت پاشا وزیر داخله و جمال بیگ فرمانده کل نیرو دریایی جلسه ای مخفیانه برگزار کردند، در این گزارش آمده است که که آلمانی ها به انور پاشا قول ۱۰۰ میلیون فرانک وام و غیر از آن ۳۰۰ هزار پوند را که در یک بانک آلمانی نگهداری میشود داده اند.

طبق گزارشات پلاویچینی در ۱۳ اکتبر جلسه ای بین انور پاشا و خلیل بیگ و عضو تازه شان جمال پاشا (فرمانده کل نیرو دریایی) که به تازگی موفق به جذب آن شده بودند برگذار گردید، در این جلسه قرار بر آن شد که در صورت دریافت ۱۰۰ میلیون فرانک و ۲ میلیون پوند قول داده شده، عثمانی بی درنگ ضربه خود به روس ها را وارد خواهد کرد.

با اعزام سربازان ترک به جنگ، مقامات از شرایط برای چپاول ارمنیان استفاده کردند، ارگان داشتاکسوتیون «آزادامارات» در شماره ۲۰ چنین گزارش می‌دهد: نسل کشی ارامنه

«خدمت نظام وضعیت فوق العاده اعلام شده است. ارمنیان از فرمان خدمت نظام تبعیت کردند که به عنوان شهروند عثمانی دین خود را به کشور ادا کنند اما در میان ارمنی ها کسانی بودند که از فرمان نظام تبعیت نکرده و دولت اقدامات شدیدی بر آن ها به اجرا گذاشته است. کسانی که خود را معرفی نکرده بودند خانه اشان به عنوان مجازات آتش کشیده شده و فراری ها اعدام شدن و افراد بی گناه و غیر نظامی نیز از این اقدامات آسیب دیدند طبق گزارشات در ولایت وان پنج مورد اتفاق افتاده است.»

جنگ چهره زشت خود را نمایان ساخت ، تعقیب و آزار ارمنیان شروع شده بود و عواقب جنگ دامنگیر همگان گشته بود ، برای اینکه دولت در عمل انجام شده قرار گیرد،آلمانی ها با کمک وزیران تازه خریداری شده ابتکار عمل رو بدست گرفتند و بندر های روسیه را بمباران کردند. وقتی خبر حمله به پارلمان رسید نمایندگان مخالف جنگ به خشم آمده و حلیم پاشا وزیر اعظم تصمیم بر استعفا می‌گیرد که او را از این تصمیم منصرف می‌کنند.(اوهانجانیان،آرتم؛۱۳۷۸ صص۸۰-۸۱)

پالاویچینی جنگ مقدس عثمانی را مورد انتقاد قرار می دهد چنین می‌نویسد: نسل کشی ارامنه

شنیده ام که شیخ الاسلام فتوا داده و در مکه نیز منتشر شده است مطابق آن همه مسلمانان خوب موظفند روس ها، انگلیسی ها و فرانسوی ها را بعنوان دشمنان اسلام بقتل برسانند. من براساس تجربه طولانی خود در اینجا، فکر میکنم که اینگونه فتوا در اختلاف با تحریکات مقامات محلی برعلیه ساکنان مسیحیان یک شهر کوچک یا یک ولایت، تاثیر زیادی نخواهد داشت. لیکن، اگر این تحریکات عواقبی در سطح وسیع داشته باشد فوق العاده خطرناک خواهد بود زیرا گناه این پیامدها متوجه عامل محرک آلمان خواهد شد. معتقدم که کشتارهای احتمالی بدترین تصورات را در کشورهای بی طرف بویژه در آمریکا و ایتالیا در پی خواهد داشت، پالاویچینی پس از کشتارهای ارمنیان در زمان سلطان عبدالحمید و سیاستهای ترکان جوان در قبال ارمنیان، بخوبی تصور می کرد که جنگ مقدس چه پیامدهایی برای ارمنیان می داشت.(اوهانجانیان،آرتم؛۱۳۷۸صص۸۱-۸۲)

پان اسلامیسم

افکار توسعه طلبانه عبدالحمید دوم سبب شد که او به فکر ایجاد «دنیای اسلام» تحت عنوان « اتحاد اسلام» و «پان اسلامیسم» بیافتد. و به خیال خود با توسل به دین اسلام و گذاردن نام خلیفه مسلمین می‌تواند موفق شود که با ناسیونالیسم کشور های تحت سیطره و انقیاد «امپراطوری عثمانی» مبارزه کند. به خیال او خلیفه شدن میتواند از سقوط امپراتوریش جلوگیری کرده و بلکه حتی بتواند سایر کشور های مسلمان که مستعمره عثمانی نبودند را نیز تحت سلطه قرار دهد‌.
نسل کشی ارامنه. سلطان عبد الحمید دوم

سلطان عبد الحمید دوم

این اندیشه ها در دنیای اسلام بخصوص در کشور ایران مخالفان سر سختی پیدا کرد. نه تنها پادشاه و دستگاه حاکمه و پیشوایان مذهبی شیعه مخالف خلیفه مسلمین بودن بلکه علمای مکه و مسلمانان هند شرقی نیز با خلافت او مخالفت کردند و شیعیان جهان علمدار مبارزه با سلطان عثمانی گشتند.

سلطان عبدالحمید علاوه بر خلیفه مسلمین خودرا نماینده حضرت مسیح نیز می‌دانست و میخواست بر همه ی عیسویان جهان نیز حکومت و ریاست کند:

امپراطور در مراسم تشریفاتی کلیسای ارتدوکس به عنوان نماینده حضرت مسیح در روی زمین خوانده میشد و به عنوان شخصیت روحانی و مقام والایی که داشت و اگر کسی میخواست آن را ملاقات کند باید روی زمین بخزد و پای وی را ببوسد و بعد به همان صورت بخزد و از حضور وی مرخض گردد.

این گونه اعمال ، مورد تایید مسیحیان قرار نمیگیرد و همین موضوع عاملی شد تا عبدالحمید از پان اسلامیسم علیه مسیحیت استفاده کند و البته از این روش پیروزی عاید خود و اطرافیانش نمیشود.

عبدالحمید تصمیم گرفت فرمان جهاد علیه مسیحیان عثمانی صادر کند در آن ایام ساکنان اکثریت کشور مذکور مسلمان اعم از سنی و شیعه و فرقه هایی نظیر دروزها ، وهابی ها بودند و نیز برخی یهودیان ساکن خاورمیانه را شامل میشد.(یهودیان دونمه ساکن عثمانی بودند)

مسیحیان ساکن عثمانی اکثر از کلیسای ارتدوکس یونان پیروی میکردند،که همه صاحبان ادیان زیر فرمان و لوای ترکان مسلمان حاکمه می زیستند، ترکان غیر مسلمان را «گله و رمه» می خواندند و برای جلب رضایت سلاطین از آنان خراج می گرفتند هریک از جماعت و پیروان دینی پیرو قوانین محاکم و عرف گروه دینی خود بودند.

پیشوایان مذهبی مانند اسقف ها و خاخام ها و امام ها و علما هریک از پیروان خویش در برابر حکومت عثمانی مسئول بودند و به همین خاطر به صاحبان ادیان اختیارات فراوانی داده شده بود.

سلطان عبدالحمید و اطرافیان او بخصوص عده ای از رجال افراطی بزرگ ترین دشمن ترک ها و امپراطوری عثمانی را ارامنه مقیم عثمانی می دانستند علت دشمنی حسادت و کینه توزی نسبت به ثروت و فعالیت فراوان ارامنه و زندگی مرفه و آسوده آنان بود با اینکه ارامنه قبل از به سلطنت رسیدن سلطان عبدالحمید دوبار قتل عام شده بودند.(۱۲۳۹شمسی-۱۸۶۰ میلادی و ۱۲۵۵شمسی -۱۸۷۶ میلادی) این اقلیت مرفه در تلاش بودند که بهانه به دست سلطان ندهند،اما همینکه زمزمه مبارزه با آن آغاز شد کمیته های انقلابی ارامنه مثل هینچاک و داشتاکسوتیون در اختفا خودرا برای مبارزه آماده کردند. نسل کشی ارامنه

بخصوص که دسته های افراطی «ژون ترک» هم برای مبارزه با «سلطان» از طرف دیگر برای نابودی اقلیت های نژادی غیر ترک خودرا آماده می کردند. گرچه دو دسته انقلابی ارامنه با ناسیونالیست های تبعیدی اروپا همکاری و همفکری داشتند ولی به طوری خواهد آمد دسته جوانان متعصب نژاد ستیز که با نام جدید ظاهر میشدند با ارامنه کینه و دشمنی فراوانی نشان می‌دادند. (رائین،اسماعیل،صص۳۱-۳۲-۳۳)


نسل کشی ارامنه

نسل کشی ارامنه در جریان جنگ جهانی اول رخ داد، این واقع با پیروزی نیروی عثمانی در گالیپولی شروع شد، در مارس سال ۱۹۱۴ ٬ دولت ترکان به نفع آلمان وارد جنگ جهانی اول شد، ورود آنها به جنگ با شکست در باکو و قفقاز همراه شد و ضربه مهلکی بر پیکر نیرو های عثمانی وارد آمد و این شکست باعث شد تا انگشت اتهام به طرف ارمنی ها گرفته شود.

بنا بر گزارش نیویورک تایمز: نسل کشی ارامنه

ترکان به امید فتح باکو به شرق حمله کردند٬ و امیدوار بودند که با حمله به باکو ضربه مهلکی به نیرو های روسیه در منطقه قفقاز بزنند اما روند جنگ مطابق میل ترک ها پیش نرفت و نیرو های روس تزاری موفق شدند در «ساری قمیش» شکستی سنگین بر آنها تحمیل کنند.(Armenian Genocide of 1915: An Overview, By JOHN KIFNER)

ارامنه که در شمال شرقی آسیای صغیر در نواحی مرزی روسیه سکونت دارند ۱۵۰۰ سال است که یک جزیره مسیحیت در میان اقیانوس مسلمانان میباشند. در طول این مدت اعراب در زمان جنگهای صلیبی، مغول ها، تاتارها، کردها و سرانجام ترک ها سرزمین آنان را که بأن «بلژیک شرق» میگویند و راه ارتباط آسیا به اروپا بشمار میرود زیرپا نهاده اند.

در اوایل سال ۱۹۱۵( ۱۳۳۳ ق) نبردهای خشونت باری در این ناحیه بین ترکیه و روسیه در گرفت و انور پاشا به بهانه اینکه بعضی از ارامنه به روسها کمک کرده اند، از فرصت استفاده کرد تا بقول خودش « مسئله ارامنه را برای همیشه حل کند» تا بعد از خاتمه جنگ عثمانی از این لحاظ مشکلی نداشته باشد. روش او هم قتل عام ارامنه از مرد و زن و کودک بود تا کوچکترین اثری از آنان باقی نماند. حتی برای حکومت «مترقی» ترکهای جوان فراموش کردن عادات دیرینه عثمانیان مشکل بود. (نوبل،بابر؛۱۳۶۵،صفحه۲۲۸)
نسل کشی ارامنه . تبعید ارامنه

تبعید ارامنه

در تاریخ بیست و چهارم اپریل سال ۱۹۱۵ هنگامی که چندین روشنفکر ارمنی تجمع کردند٬ دستگیر شدند و سپس به عنوان اولین اقدام در جهت نسل کشی ارامنه اعدام شدند و این نسل کشی تا سال ۱۹۱۷ ادامه یافت و گفته میشود که در سال های ۱۸۹۵, ۱۸۹۶, ۱۹۰۹, ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۰ این نسل کشی تکرار شده است.

طبق اخرین آمار منتشر شده توسط مرکز مطالعات هلوکاست و نسل کشی دانشگاه ایالت مینه سوتا در سال ۱۹۱۴ بیش از دو میلیون ارمنی در امپراطوری زندگی میکردند که تا سال ۱۹۲۲ تعداد آنها به ۳۸۷ هزار نفر کاهش پیدا کرده بود

. (Armenian Genocide of 1915: An Overview, By JOHN KIFNER)


نحوه کشتار ارمنیان

انورپاشا نقشه خود را با برکناری استاندار مسلمان و میانه رو ایالت وان و جانشینی شوهر خواهر ریاکار و بی ثباتش جواد بیگ به جای او آغاز کرد که در ۱۵ آوریل (۳۰ جمادی الاخر) هر چه ارمنی به دستش رسید، کشت. نسل کشی ارامنه

ابتدا در دهکده آرکانتس ۵۰۰ مرد ارمنی را جمع و تیر باران کرد و سپس در هشتاد دهکده دیگر همین عمل را تکرار نمود. صدها زن ارمنی مورد تجاوز قرار گرفتند، هزاران مرد شکنجه شدند تا محل اختفای سلاح هایشان را بروز دهند.

به زودی در سراسر شرق ترکیه به جواد لقب «نعلبند» را دادند زیرا شکنجه مورد علاقه اش این بود که به کف پای ارامنه نعل اسب بکوبد. سایر شکنجه ها هم وحشیانه و توأم با درنده خوبی بود زیرا بدری بیگ رییس شهربانی قسطنطنیه علنا به سفیر آمریکا اظهار نمود که درباره شکنجه های دیوان تفتیش عقاید اسپانیا بررسی کرده و بسیاری از روش های آنان را برگزیده است. بنا به اظهار دکتر آشر پزشک بیمارستان مرسلین وان، هنگامی که کشتار خاتمه بافت ۵۵۰۰۰ جنازه را که عفونت گرفته بود، مجبور شدند بسوزانند.

اما این فقط شروع کار بود زیرا انور نقشه قتل عام منظم و طبق برنامه ارامنه و تبعید بازماندگان آنها را از راه صحرای سوریه به حلب در سر داشت. طرح این نقشه، مانند اقدامات دیوان تفتیش عقاید اسپانیا ناشی از تعصب مذهبی نبود، بلکه به علت نفرت بیمار گونه ای بود که انور نسبت به ارامنه داشت. (نوبل،بابر؛۱۳۶۵،صفحه۲۲۹)

در یک گزارش رسمی قید شده بود:

«کلیه این اقدامات وحشتناک با همکاری نزدیک بین مقامات نظامی و انتظامی و اداری، تحت نظارت مستقیم انور و طلعت صورت گرفته و دستورات آن طبق یک نقشه حساب شده از قسطنطنیه صادر شده است.» نسل کشی ارامنه

طبق گزارشی که هیأت دولت انگلیس در اکتبر ۱۹۱۶ به مجلس عوام آن کشور داد از دو میلیون نفر ارامنه مقیم ترکیه، یک سوم آنان به قتل رسیده، یک سوم به خاک روسیه فرار کرده و یک سوم دیگر در شهرهای بزرگ ترکیه مانند قسطنطنیه و ازمیر پخش شده و با وضع فلاکت باری به سر می بردند. بنابراین گزارش، روش معمول در قتل عام ارامنه احضار کلیه افراد ذکور هر منطقه بود که آنها را دسته دسته با طناب به یکدیگر می بستند و به سوی مقصد دور دستی روانه میکردند و در عرض راه راهزنان کرد یا دیگران سرشان را می بریدند.
نسل کشی ارامنه . کودکان پناهنده ارمنی

کودکان پناهنده ارمنی

آنگاه به زنان و کودکان دستور می دادند که خود را برای عزیمت به حلب در کاروان های بزرگ آماده کنند و عده ای سرباز هم به عنوان محافظ همراهشان می کردند. نسل کشی ارامنه

اما پس از چند روز همین سربازان آنان را در وسط بیابان لخت کرده و مورد تجاوز قرار می دادند و به امان خدا رها می کردند. گزارش مربوط به یکی از این کاروان ها در وزارت خارجه آمریکا گویای مصیبت هایی است که بر سر صدها هزار مردم بی گناه آمده است:

در روز اول ژوئن، یک کاروان سه هزار نفری ارمنی که بیشترشان زن و دختر و کودک بودند، دهکده خرپوت را ترک نمودند. در سراسر راه تا رأس العین که نخستین ایستگاه راه آهن بغداد است، مشاهده این مسافران بدبخت ایجاد وحشت و ناراحتی میکرد.

ژاندارمها در جلو آنان راه می پیمودند تا به عشایر نیمه وحشی کوهستانی خبر دهند که چند هزار زن و دختر ارمنی در حال نزدیک شدن هستند. آنگاه عرب و کردها می رسیدند و دختران جوان را از صف بیرون می کشیدند و همراه خود می بردند.

اما بعضی از افراد عشایر کوهستانی درجا به زنان تجاوز می کردند و ژاندارم ها هم که تهییج شده بودند در این کار شرکت می کردند. مردان ارمنی که همراه کاروان بودند، یکی پس از دیگری به قتل رسیدند. (نوبل،بابر؛۱۳۶۵،صفحه۲۲۹)

سخن پایانی

قتل عام بیش از یک میلیون تن از ارمنی‌ها در سال ۱۹۱۵ میلادی ( ۱۲۹۳ خ) و راندن و آواره ساختن این مردم تاریخی از سرزمین نیاکانی خود، تخریب و انهدام روستاهای کردنشین و کوچ اجباری کردها ازخاک باستانی خویش که بر اثر آن ده‌ها هزار تن از آنان جان خود را از دست دادند و چندصدهزار تن دیگر آواره کوه و بیابان شدند و نیز اعمال سیاست نژادگرایانه «ترک سازی» کردها و انکار هویت تاریخی، فرهنگی و قومی آنان و … ، تنها بخش هایی از اقدامات گسترده‌ای بود که سران کمیته اتحاد و ترقی در قلمروی عثمانی به مورد اجرا گذاشتند.

باید دانست این گونه تصفیه‌های خونین نژادگرایانه کمیته اتحاد و ترقی، تنها به کردها و ارامنه محدود نمی شد؛ بلکه این سیاستی بود که نسبت به بسیاری از اقوام غیر ترک تابع امپراتوری عثمانی از جمله اقوام و ملتهای شبه جزیره بالکان مانند یونانیان و بلغارها و … نیز اعمال می‌گردید یعنی یا اجبار به ترک شدن داوطلبانه و یا قبول آوارگی واستقبال از مرگ دست جمعی (مراد علی بیگی،عبدالله؛۱۳۹۳صفحه۱۷)

نسل کشی ارامنه توسط پانترکیسم
alternative

مطالب مرتبط

دیدگاه پان​ترک ها در رابطه با ساسانیان و هفتالیان
دیدگاه پان​ترک ها در رابطه با ساسانیان و هفتالیان

     نقشهٔ هیاطله یا هپتالیان، در حدود سال ۵۰۰ میلادی .     «پاسخی به یک ​مقاله پان​ترکیست در رابطه با ساسانیان و هفتالیان»       راست بگو و هرچه را در توان داری در تيرت بنه و بلندتر پرتاب كن، فضيلت ايرانی اين است! (نيچه)        «كسي كو...

کتاب دده قورقود
کتاب دده قورقود

صفحهٔ اول دست‌نوشته قصه‌های دده قورقود در موزه درسدن. بر روی این صفحه آمده که این قصه‌ها به زبان طایفهٔ اُغوز است. کتاب دَدَه قورقود (به ترکی استانبولی: Dede Korkut یا Korkut Ata) (به ترکی آذربایجانی: Dədə Qorqud) دده‌قورقود؛ به زبان...